معنی از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن, معنی از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن, معنی اx lاc lk ;vاcbj، rwmc lcbj، jdk /oتi lcbj (yvا) jdk /x lcbj, معنی اصطلاح از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن, معادل از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن, از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن چی میشه؟, از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن یعنی چی؟, از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن synonym, از کار کم گذاردن، قصور کردن، نیم پخته کردن (غذا) نیم پز کردن definition,